loading...

یادداشت‌های یک طلبه

Content extracted from http://panahzadeh.blog.ir/rss/?1746811258

بازدید : 24
يکشنبه 4 اسفند 1403 زمان : 12:47
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى، مشهور به « شیخ صدوق»، در سال 305 هجرى قمرى، در خاندان علم و تقوى، در شهر قم دیده به جهان گشود (سالهاى 306 و 307 نیز براى ولادت شیخ ذکر شده است).

شیخ طوسى جریان ولادت وى را چنین نقل نموده: «على بن بابویه با دختر عموى خود ازدواج کرده بود؛ ولى از او فرزندى به دنیا نیامد. او در نامه‌اى از حضور شیخ ابو القاسم، حسین بن روح تقاضا کرد تا از محضر حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه بخواهد براى او دعا کند تا خداوند اولاد صالح و فقیه به او عطا نماید. پس از گذشت مدتى از ناحیۀ آن حضرت این گونه جواب رسید:« تو از این همسرت صاحب فرزند نخواهى شد; ولى به زودى کنیزى دیلمیه نصیب تو مى‌شود که از او داراى دو پسر فقیه خواهى گشت».

شیخ صدوق نیز، جریان ولادت خود را که با تقاضاى کتبى پدرش از محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت بوده، در کتاب کمال الدین به صورت حدیث آورده و مى‌افزاید: «هرگاه ابو جعفر محمد بن على الاسود مرا مى‌دید که براى فرا گرفتن علم و دانش به محضر استاد مى‌روم به من مى‌فرمود:« این میل و اشتیاق به علم و دانش که در تو وجود دارد مایۀ شگفتى نیست; زیرا تو به دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف متولد شده‌اى».

پدر بزرگوارش، على بن حسین بن بابویه قمى، از برجسته‌ترین علما و فقهاى بزرگ زمان خود بود. در آن روزگار، با آنکه عالمان و محدثان بسیارى در قم مى‌زیستند، پرچم هدایت و مرجعیت فتوا بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد و صاحب کرامات، یعنى على بن بابویه( پدر شیخ صدوق) بوده است. او دکه‌اى کوچک در بازار قم داشت که از راه کسب و تجارت و در نهایت زهد و عفاف، امرار معاش مى‌کرد و ساعاتى از روز را نیز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات مى‌پرداخت.

این عالم بزرگ و آخرین بازماندۀ خاندان صدوق، پس از عمرى طولانى و پر برکت در سال 381 هجرى دیده از جهان فانى فرو بست و به سراى باقى شتافت.

« کتاب من لا یحضره الفقیه» مجموعه روایات اهل بیت علیهم السلام دربارۀ مسائل فقهى و احکام شرعى. شیخ صدوق در این کتاب روایات فقهى را که از دیدگاه خود صحیح و معتبر بوده جمع آورى نموده است.

این کتاب یکى از ارزشمندترین منابع روایى شیعه به شمار مى‌آید و یکى از چهار کتاب معتبر روایى شیعه است و هر مجتهدى در اجتهاد و استنباط احکام شرعى باید به روایات آن توجه داشته باشد.

شیخ صدوق این کتاب را به درخواست یکى از سادات بزرگوار شهر بلخ به نام شریف الدین ابو عبد الله محمد بن حسین معروف به نعمت نگاشته است. او از شیخ صدوق درخواست کرده بود مانند کتاب« من لا یحضره الطبیب» محمد بن ذکریاى رازى در علم طب، او هم کتابى در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کسانى قرار گیرد که به علما و فقهاى بزرگ دسترسى ندارند و با مراجعۀ به آن بتوانند به احکام شرعى و وظایف خود آگاه گردند. شیخ صدوق نیز با پذیرفتن این درخواست مى‌فرمایند من در این کتاب بنا ندارم تا هر چه روایت شده را نقل نمایم بلکه فقط آن روایاتى را نقل مى‌کنم که آنها را صحیح و معتبر مى‌دانم و به آن فتوا مى‌دهم و عقیده دارم که میان من و خداوند حجت است.

شیخ صدوق در این کتاب فقط نام راوى اولى را که روایت را از امام علیه السلام روایت کرده آورده و در آخر کتاب یعنى در بخش «مشیخه» سند خود را به آن راوى نقل مى‌کند تا روایات از حالت ارسال خارج شده و اصطلاحا مسند شوند و استفاده از آن براى مراجعه کنندگان آسان‌تر گردد.

در قرون اولیه اسلامى فقهاى شیعه فقط به روایت و نقل سخنان ائمه علیهم السلام اکتفا مى‌کردند و به خود اجازه گفتن سخنى در برابر و یا در کنار سخنان ائمه معصوم نمى‌دادند چرا که آنان را مرتبط با مرکز وحى و معدن حکمت مى‌دانستند. حتى اگر مى‌خواستند کتابى غیر روایى به نگارش درآورند سعى مى‌کردند تا از الفاظ روایات استفاده کنند و سخنى غیر از سخن اهل بیت عصمت و طهارت ننویسند. شیخ صدوق از آخرین علماى این دوره به شمار مى‌آید. در تألیفات ایشان همۀ کتاب روایت و یا گرفته شده از الفاظ روایات است، به حدى که برخى از علماى شیعه مى‌گویند اگر دربارۀ مسأله‌اى روایتى نیافتیم به الفاظ شیخ صدوق نیز مى‌توانیم استناد کنیم چرا که الفاظ ایشان همه استفاده شده از الفاظ روایات است.

شیخ صدوق در این کتاب حدود 6 هزار روایت نقل کرده است که عموما در بارۀ مباحث فقهى و احکام شرعى است.

به نقل از نرم افزار «جامع فقه اهل بیت علیهم السلام 2»، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى‌ (نور)

بازدید : 24
يکشنبه 4 اسفند 1403 زمان : 12:47
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

ابو جعفر محمد بن حسن طوسى، معروف به «شیخ الطائفه»، در خراسان، در سال 385 هجرى متولد شد.

شیخ در سال 408 هجرى یعنى در 23 سالگى به بغداد مهاجرت کرد و تا پایان عمر در عراق ماند و پس از استادش سید مرتضى علم الهدى، ریاست علمى و فتوایى شیعه به او منتقل شد.

شیخ طوسى مدت پنج سال نزد شیخ مفید درس خوانده است. سالیان دراز از خدمت شاگرد مبرز شیخ مفید، سید مرتضى بهره‌مند شده است. استادش سید مرتضى در سال 436 هجرى درگذشت و او دوازده سال بعد از سید در بغداد ماند، ولى بعد به علت یک سلسله آشوب‌ها که در نتیجه خانه و کاشانه‌اش به تاراج رفت، به نجف مهاجرت کرد و حوزۀ علمیۀ نجف را در آنجا تاسیس کرد و در سال 460 هجرى در همان جا درگذشت. مقبرۀ ایشان در نجف معروف است.

ترکان سلجوقى در سال 447 هجرى با استفاده از ضعف آل بویه به بغداد حمله کردند و با اشغال آن حکومت آل بویه را برانداختند. در این زمان عبد الملک وزیر متعصب طغرل بیک، به محله‌هاى شیعه‌نشین حمله کرده، به قتل و غارت آنان پرداختند و به خانۀ شیخ حمله کردند تا وى را به قتل برسانند، ولى چون او را نیافتند، وسایل منزل و کتاب‌هاى او را آتش زدند و نابود ساختند. بعد از این حادثۀ اسفبار که ضایعات جبران‌ناپذیرى به جهان علم وارد ساخت، شیخ از بغداد خارج شد و به نجف اشرف رفت.

بعد از فروکش کردن خشم و طغیان جاهلان، شیخ در نجف اشرف حوزۀ علمیه‌اى تاسیس نمود که بزرگترین حوزۀ علمیه در میان شیعیان گردید.

شیخ بزرگوار طوسى در شب دوشنبه 22 محرم سال 460 هجرى به رحمت ایزدى پیوست و در نجف اشرف در خانۀ خویش به خاک سپرده شد.

شیخ طوسى مؤلف دو کتاب از کتب اساسى و مرجع چهارگانۀ شیعه است، به نام‌هاى« تهذیب الأحکام» و« الاستبصار» که هر دو در زمینۀ روایات و احادیثى است که جنبۀ فقهى و حکمى دارند. شیخ طوسى کتابى در فقه دارد به نام «النهایة» که در قدیم الایام کتاب درسى طلاب بوده است. کتاب دیگر او به نام «المبسوط» که فقه را وارد مرحلۀ جدیدى کرده است و در زمان خود مشروح‌ترین کتاب فقهى بوده است. در کتاب دیگر خود به نام «الخلاف» آراى فقهاى اهل سنت و شیعه را بیان کرده است. شیخ طوسى کتاب‌هاى دیگرى نیز در فقه دارد.

کتاب «تهذیب الاحکام»یکى از معتبرترین مجموعه‌هاى روایى شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و مورد قبول تمام علما و فقهاى شیعه مى‌باشد. شیخ طوسى این کتاب را در شرح و توضیح کتاب «المقنعة» شیخ مفید، استاد بزرگ خود نگاشته است.

این کتاب کتاب شامل تمام روایات فروع و احکام شرعى است و براى فقیه و مجتهدى که بخواهد اجتهاد نماید اکثر روایات مورد نیاز را فراهم آورده است. این کتاب شامل مباحث فقهى، استدلالى، اصولى، رجالى و جمع میان اخبار به وسیله شاهد و اعتبار و بسیارى از مباحث سودمند دیگر است.

شیخ طوسى از سال 410 هجرى، در سن 25 سالگى شروع به نگارش این کتاب کرده است. شیخ طوسى این کتاب را قبل از کتاب استبصار نگاشته است. این کتاب شامل 393 باب و 13590 حدیث است.

شیخ طوسى در مقدمه کتاب تهذیب انگیزۀ خود را از نگارش این کتاب این گونه بیان مى‌فرماید: «یکى از دوستانم که مراعات حق ایشان بر من واجب است از من درخواست نمود تا احادیث اصحاب را جمع آورى و موارد اختلاف، تباین، منافات و تضاد میان آن روایات را بررسى نمایم زیرا خبرى نیست مگر آنکه روایتى بر خلاف آن وارد شده است و حدیثى نیست مگر آنکه در برابر آن روایتى که با آن منافات دارد نیز روایت شده. کار اختلاف روایات به آنجا کشیده که مخالفان به ما طعنه مى‌زنند و این را از بزرگترین عیب‌هاى مذهب ما به شمار آورده‌اند و با این وسیله مى‌خواهند مذهب ما را باطل اعلام نمایند. آنها مى‌گویند مشایخ و بزرگان شما همیشه بر مخالفان خود ایراد مى‌گرفتند که شما در دینتان که با آن خدا را عبادت مى‌کنید اختلاف دارید و دچار اختلاف کلمه در فروع دین هستید و چنین عقیده‌اى را خداى دانا و حکیم اجازه نخواهد داد; اما خودتان نسبت به مخالفانتان بیشتر با هم اختلاف دارید. پس این اختلاف با وجود آنکه اعتراف مى‌کنید که دلالت بر فساد مى‌کند دلالت بر فساد مذهب خودتان نیز دارد... در اینجا بود که تصمیم گرفتم درخواست آن دوست عزیز را اجابت کرده و این کتاب را به نگارش درآوردم و اخبار و روایات متعارض را جمع آورى نموده و راه جمع میان آنها را بیان کنم و احادیث صحیح و معتبر را از روایات غیر معتبر جدا سازم. من در این کتاب، رساله استادم شیخ مفید را متن قرار داده‌ام و در شرح هر بخش از آن به روایات و احادیث وارده و جمع میان آنها اشاره دارم. در آغاز، شیوه من اشاره به تمام روایات بود اعم از روایات اصحاب و مخالفین ولى بعد دیدم که در این صورت نگارش کتاب خیلى به طول خواهد انجامید لذا فقط به روایات اصحاب اکتفا کردم».

شیخ طوسى در کتاب «الاستبصار فیما اختلف من الأخبار»کلیه روایاتى را که در مباحث گوناگون فقهى وارد شده و روایتى نیز بر خلاف آن آمده، جمع کرده است. این کتاب چهارمین کتاب از کتب اربعه و از معتبرترین مجموعه‌هاى روایى شیعه به شمار مى‌آید و هر فقیه و مجتهدى هنگام استنباط احکام شرعى باید به روایات این کتاب توجه داشته باشد. شیخ طوسى این کتاب را بعد از کتاب تهذیب الاحکام نگاشته است.

برخى از علما و شاگردان شیخ از ایشان درخواست کردند تا کتابى بنویسد که در آن روایات متعارض و مخالف را جمع آورى و به بررسى آنها پرداخته و روایات صحیح و غیر صحیح را مشخص نماید. شیخ طوسى در مقدمه کتاب مى‌فرماید:

«گروهى از علماى اصحاب کتاب بزرگ ما به نام« تهذیب الأحکام» و روایاتى که در آن جمع آورى نموده بودم را دیدند و ملاحظه نمودند که شامل اخبار متعلق به حلال و حرام است و مشتمل بر اکثر روایات فقه و ابواب احکام است و روایتى از اصحاب و کتاب‌ها و اصول آنها نیست مگر آنکه در آن آمده مگر برخى روایات شاذ و نادر و آن کتاب سزاوار آن است که گنجینه‌اى بزرگ براى دانش پژوهان در فراگیرى علم فقه گردد و علما در یادآورى و متوسطین در کسب مهارت در استنباط احکام شرعى همه از آن کتاب بهره‌مند گردند. پس، از من درخواست نمودند تا کتاب دیگرى به نگارش درآورده و در آن احادیث و روایات مخالف را جمع آورى کرده و به بررسى و جمع میان آنها و یا تعیین روایات معتبر بپردازم».

شیخ طوسى در این کتاب ابتدا روایاتى را که معتبر و صحیح مى‌داند آورده، سپس به روایات مخالف اشاره کرده و سعى بر آن داشته تا روایتى را از قلم نیندازد. پس از آن نیز، به جمع میان روایات و بررسى آنها پرداخته است.

کتاب استبصار شامل همه ابواب فقه نیست و فقط به ابوابى اشاره دارد که در آن روایات مخالفى وارد شده باشد؛ ولى ترتیب ابواب به ترتیب ابواب کتاب‌هاى فقهى است یعنى از کتاب طهارت شروع شده و به کتاب دیات پایان مى‌پذیرد.

این کتاب داراى سه بخش است: بخش اول و دوم در عبادات است. بخش سوم در بقیه ابواب فقه مانند عقود و ایقاعات و احکام تا حدود و دیات. این کتاب شامل 5511 روایت است.

کتاب «الخلاف»یکى از مهم‌ترین و بهترین آثار فقهى شیعه در مسائل اختلافى و فقه مقارن بین مذاهب اسلامى و از معروفترین آثار بجاى مانده از شیخ طوسى رحمه الله مى‌باشد. این کتاب که پس از کتاب حدیثى معروف و با ارزش «تهذیب الأحکام» و کتاب مشهور «النهایة» و «الجمل و العقود» تألیف شده یک دوره فقه مقارنه‌اى از کتاب طهارت تا دیات مى‌باشد.

مؤلف در خطبۀ کتاب علت تدوین آن را درخواست بعضى از برادران دینى‌اش در طرح مباحث خلاف بین مذاهب مختلف و بیان نظر هر کدام از آنان و ذکر دلائل امامیّه از دلیل علمى و سنت قطعى و اخبار پیامبر صلى الله علیه و آله که مخالفین خود را ملتزم به عمل به آن مى‌دانند ذکر نموده است.

اگر چه در کتاب المبسوط نیز مؤلف نظریات سایر مذاهب اسلامى را بیان نموده است اما به دلیل طولانى شدن آن، از ذکر اسامى آنان خوددارى نموده است.

به نقل از نرم افزار «جامع فقه اهل بیت علیهم السلام 2»، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى‌ (نور)

بازدید : 91
يکشنبه 4 اسفند 1403 زمان : 12:16
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

فقیه عالیقدر و دانشمند بزرگوار شیعه، شیخ زین الدین بن على بن احمد عاملى جبعى، معروف به « شهید ثانى» در سیزدهم شوال 911 هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد.
از برکات وجودى این شخصیت بزرگوار آن است که از وى فرزندى برومند همچون علامۀ بزرگوار ابو منصور جمال الدین حسن( صاحب معالم) به ثمر رسید که آثار گرانبهایى همچون کتاب «معالم الدین فی الأصول» را براى جهان شیعه به یادگار نهاد.
این کتاب ارزشمند چند قرن است به عنوان کتاب درسى طلاب علوم دینى در حوزۀ علمى شیعه مورد استفاده قرار مى‌گیرد و مانند کتاب پدر، یعنى « الروضة البهیة» همچنان جاویدان و پایدار است.
در أمل الآمل آمده است که شهید ثانى پس از شهادت، دو هزار جلد کتاب از خود به جاى گذاشت که دویست عدد آن به خط خود شهید بزرگوار بوده و تعدادى از آنها از آثار علمى او و مقدارى نیز از مؤلفات دیگران بوده است.
تألیفات شهید ثانى از لحاظ تاریخ تألیف از« روض الجنان» آغاز مى‌شود و به« الروضة البهیّة» پایان مى‌گیرد.
شیخ حسین بن عبد الصمد حارثى، پدر شیخ بهایى مى‌گوید: «روزى بر شهید ثانى وارد شدم و او را متفکر یافتم. او در خویشتن فرو رفته بود. علت این حالت را از او جویا شدم، به من گفت:« برادرم! چنین مى‌پندارم که من دومین شهید باشم، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضى علم الهدى را دیدم که مجلس ضیافتى تشکیل داده و علماء و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند. وقتى من وارد مجلس شدم، سید مرتضى از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار استاد شهید اول بنشینم».
شهید ثانى نیز مانند بسیارى از شهداى فضیلت، قربانى مطامع دنیوى فردى فرومایه گشت. فردى که تسویه حساب خصوصى او باعث شد، چنین دانشمند با فضیلتى کشته شود. جریان چنین بود که دو نفر از مردم« جبع» براى مرافعه و محاکمه به شهید ثانى مراجعه کردند. او نیز طبق موازین دینى و ضوابط شرعى، دعوى را فیصله داد. شخص محکوم از این داورى به خشم آمد و نزد قاضى« صیدا» رفت و شهید ثانى را به رافضى و شیعه بودن متهم نمود. قاضى جریان را به سلطان سلیم، حاکم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگیر کردن شهید، مأمور گردید، اما موفق به یافتن ایشان نشد.سلطان سلیم وزیرش «رستم پاشا» را براى دستگیرى شهید مأمور ساخت و گفت باید او را زنده دستگیر کنى و به اینجا بیاورى تا مذهب او براى ما روشن گردد. رستم پاشا که مطلع شد شهید به سفر حج رفته به طرف مکه رفت و در اثناء راه مکه به شهید ثانى رسید و او را دستگیر کرد. شهید ثانى از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود. در راه وقتى وارد کشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحریک شخصى در کنار دریا استاد بزرگوار را شهید کرد و سر بریدۀ او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبیخ قرار داد. مدت سه روز جسد او بر روى زمین ماند و سرانجام پیکر شریف او را به دریا افکندند. جریان شهادت آن بزرگوار در سال 966 هجرى قمرى رخ داد.
کتاب « الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة» از بهترین شروح اللمعة الدمشقیة تألیف شهید اول است که یک دورۀ نیمه استدلالى فقه امامیّه را در بردارد.
به نقل از نرم افزار «جامع فقه اهل بیت علیهم السلام 2»، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى‌ (نور)

بازدید : 112
يکشنبه 4 اسفند 1403 زمان : 12:11
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

شمس الدین ابو عبد الله محمد بن محمد بن حامد بن مکى جزینى عاملى، معروف به شهید اول (م 786 ق) شاگرد فخر المحققین( فرزند علامۀ حلى) بوده که شاگرد شاگردان علامۀ حلى است.

شهید اول، محمد بن مکى بن احمد عاملى نبطى جزینى، نخستین شهید بزرگوار از این سلسلۀ نور و رحمت در این طیف و قشر است که شاید از نظر نداشتن همتا و نظیر در رتبه و منزلت فقهى و علمى، او را «شهید اول» و نخستین شهید گفته‌اند.

سرانجام شهید اولدر روز پنج‌شنبه نهم جمادى الأولى سال 786 هجرى در عهد سلطنت برقوق، با فتواى قاضى برهان الدین مالکى و عباد بن جماعۀ شافعى، پس از تحمل یک سال حبس و زندان در قلعۀ شام به شهادت رسید.

در همان ایام حبس بود که کتاب ارزشمند اللمعة الدمشقیة را در مدت 7 روز تألیف کرد در حالى که از منابع فقه تنها المختصر النافع در اختیارش بود.

به دلیل کینه‌ها و عداوت‌هاى دیرینه‌اى که از تشیع و علماى شیعه و آن بزرگوار داشتند، بدن شریفش را به دار کشیده و سنگسار کردند و مورد اهانت‌ها قرار دادند.

کتاب « اللمعة الدمشقیّة فی فقه الإمامیّة» تألیف شهید اول( م 786 ق) است که در بردارندۀ یک دوره از مهم‌ترین مباحث فقهى مى‌باشد که به سبک فقه فتوایى نوشته شده و گاهى نیز به صورت بسیار مختصر مباحث استدلالى در آن دیده مى‌شود.

از آنجا که شهید اولادیب بزرگ و شاعر با ذوقى بوده است، به تعابیر فقهى متداول آن زمان بسنده ننموده است بلکه با دگرگونى در تعابیر فقهى زمان خود و با استفاده از علم معانى و بیان و بکارگیرى زیباترین تعابیر اثرى جاودانه را ایجاد نموده است.

حواشى و شروح متعددى همچون «الروضة البهیّة» شهید ثانى (م 966 ق)، «شرح لمعه» شیخ على کاشف الغطاء (م 1353 ق)،«شرح لمعه» سید محمدرضا بن محمد بحر العلوم( م 1253 ق) بر این کتاب نوشته شده است.

شهید اولدر این کتاب در ابتدا احکام هر باب را ذکر نموده و پس از آن مسائلى که با این احکام ارتباط داشته و سپس مستحبات و مکروهات را بیان نموده است و آن چنانکه در پایان کتاب آمده است نظریات مشهور از فقها در آن ذکر شده است (و لم نذکر فیها سوى المهم و هو المشهور بین الأصحاب).

آن چنانکه فرزند فاضل مؤلف، ابو طالب محمد گفته است کتاب به درخواست شمس الدین محمد آوى یکى از اصحاب و نزدیکان سلطان على بن مؤید از سلاطین سربداران خراسان نوشته شده است تا این کتاب مرجع در احکام فقهى و حکومتى آنان باشد. شهید أوّل در خطبۀ کتاب از وى تعبیر به «بعض الدیانین» و در پایان تعبیر به «بعض الطلاب» نموده است.

آن چنانکه شهید ثانى در مقدمۀ کتاب الروضة البهیّة بیان نموده است کتاب اللمعة الدمشقیة در یک هفته و در سال 782 ق تألیف شده است. ولی شیخ حر عاملى (م 1104) در أمل الآمل ذکر نموده که این کتاب در زندان قلعه شام و در سال 786 ق نوشته شده و در نزد شهید اوّل فقط مختصر النافع محقق حلّى موجود بود صحیح نمى‌باشد. (أمل الآمل ج 1 ص 182، 183).

مباحث کتاب اللمعة الدمشقیّة نظیر شرائع الإسلام در چهار قسمت عبادات، معاملات، ایقاعات و احکام مطرح شده است ولى از نظر تقسیم‌بندى کتاب‌ها در بعضى موارد با کتب فقهى متداول تفاوت‌هایى دارد. این کتاب‌ها عبارتند از: طهارة، صلاة، زکاة، خمس، صوم، حج، جهاد، کفارات، نذر و توابع آن، قضاء، شهادت، وقف، عطیّه، متاجر، دین، رهن، حجر، ضمان، حواله، کفاله، صلح، شرکت، مضاربه، ودیعه، عاریه، مزارعه، مساقاة، اجاره، وکالة، شفعه، سبق و رمایه، جعاله، وصایا، نکاح، طلاق، خلع و مباراة، ظهار، ایلاء، لعان، عتق، تدبیر و مکاتبه، اقرار، غصب، لقطه، احیاء موات، صید و ذبائح، اطعمه و اشربه، میراث، حدود، قصاص، دیات. از کتاب طهارت تا جهاد، قسمت عبادات است و سایر قسمت‌ها با یکدیگر آمیخته شده‌اند. از کتاب شرکة تا نکاح، قسمت معاملات است، و کتاب‌هاى حدود، قصاص، دیات، قضاء و شهادت، قسمت احکام است و بقیۀ کتاب‌ها قسمت ایقاعات مى‌باشند.

کتاب اللمعة الدمشقیة از زمان تألیف مورد توجه فقها واقع شده و شروح و حواشى متعددى بر آن نوشته شده است و حتى آن را ترجمه نموده و به شعر در آورده‌اند. عروف ترین شرح ین کتاب، «الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیّة» تألیف شهید ثانى (م 966 ق) (ذ/ 14/ 49) است.

به نقل از نرم افزار «جامع فقه اهل بیت علیهم السلام 2»، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى‌ (نور)

بازدید : 39
شنبه 12 بهمن 1403 زمان : 10:21
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت شده که درباره دلیل نامیده شدنماه شعبان به ماه شفاعتفرمودند:

«سُمِّیَ شَهْرُ شَعْبَانَ شَهْرَ الشَّفَاعَةِ لِأَنَّ رَسُولَکُمْ یَشْفَعُ لِکُلِّ مَنْ یُصَلِّی عَلَیْهِ فِیه‏»

[ ماه شعبانماه شفاعت نامیده شده، به خاطر اینکه پیامبر شما هر کسی که در این ماه بر او صلوات بفرستد را شفاعت می‌کند].

اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عیسى، النوادر، ص 18، 1جلد، مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف - قم، چاپ: اول، 1408 ق.

بازدید : 39
شنبه 12 بهمن 1403 زمان : 10:21
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۰۷ ق.ظ

واژه « شعبان» اسمی‌است که معنای منشعب شدن و پراکنده شدن در آن نهفته است. [1] دلیل اینکهاین ماه را شعبان نامیده‌اند این است که رحمت‌های پروردگار در این ماه به صورت وسیع و شایع نازل می‌شود.

از رسول خدا صلّی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:

«شَهْرُ شَعْبَانَ تَنْشَعِبُ فِیهِ الْخَیْرَات‏» [2]

[ ماه شعبان ماهی است که در آن انواع خیرات بطور پراکنده شیوع یابد]


[1] مجمع البحرین، ج‏2، ص 90

[2] ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 71

  • ۰۳/۱۱/۱۲
بازدید : 36
شنبه 12 بهمن 1403 زمان : 10:21
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

جمعه, ۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۰:۴۴ ق.ظ

یادداشت‌های یک طلبه

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمودند:

«مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى- وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ‏» [1]

[ هر کس به دنیا دل بندد به دلش به سه خصلت گرفتار می‌شود:

اندوهى که پایان ندارد؛

و آرزوئى که محقّق نمی‌شود

و امیدى که بدان نمی‌رسد].

مرحوم علامه محمد باقر مجلسی در شرح این روایت نورانی می‌فرماید: دلیل اینکه شخص دلبسته به دنیا به اندوهى گرفتار می‌شود که پایان ندارد این است که او حریص است همیشه در غم و اندوه آنچه از دستش رفته و آنچه برایش فراهم نگشته خواهد بود تا اینکه اجل او فرا خواهد رسید و نه اندوهش پایان یافته و نه برای آخرتش چیزی ذخیره کرده است. [2]


[1] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج 2، ص 320؛ 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[2] مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏10 ؛ ص245

بازدید : 1200
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 2:21
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

لازم نیست در تمام احکام الهی دنبال دلیل بگردیم که چرا فلان چیز واجب شده و چرا فلان کار حرام؟ !

همین‌که بدانیم این احکام را پروردگار حکیمی وضع کرده تمامی افعال و احکامش بر پایه ی مصلحت و حکمت است کافی است .

اصلاً بعضی شرایع برای امتحان انسان ها وضع شده است؛ اینکه معلوم شود چه کسی ایمانش واقعی است؛ اینکه خوب از بد جدا شود !

در ماجرای شتر که به‌عنوان معجزه و سند گویاى صدق دعوت صالح علیه السلام فرستاده شده بود نیز خداوند به حضرت صالح فرمود :

« ما ناقه را براى آزمایش آن‌ها ( قوم ثمود ) مى فرستیم ». [1]

بازدید : 1592
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 2:21
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی پاکی و پاک‌دامنی هم جرم می‌شود!

دلگیر نشو اگر در مجموعه‌ای هستی که تو را به خاطر نمازخواندن، روزه گرفتن، دوست نشدن با نامحرم و در یک کلمه متدین بودنت سرزنش و مسخره می‌کنند؛

سرزنش‌ها و توهین‌های این‌چنینی بی‌سابقه نبوده است؛

همچنان که آن قوم ناپاک، لوط و خاندانش را به دلیل عدم همراهی با آنان در کردار زشتشان ملامت کرده و گفتند:

« خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید، زیرا آنان مردمى هستند که پاکیزگى مى ‏جویند».

دلت را به خدا بسپار که یک نظر رحمت او می‌ارزد به سرزنش تمام جهانیان!

هر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی

بازدید : 1209
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 2:21
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشت‌های یک طلبه

اگر نیکى کنید، به خود نیکى کرده اید و اگر بدى کنید، به خود کرده اید ...

هر کس بینا شود به سود خود او است و هرک س کوردل گردد به زیان خود اوست ...

هرکس هدایت یابد تنها به سود خود هدایت مى یابد و هرکه گمراه شود تنها به زیان خود گمراه مى شود ...

هرکس کار شایسته کند به سود خود اوست و هرکس بدى کند به زیان خود اوست ...

و هرکس [ از گناه ‏] پاک شود، تنها به سود خود پاک مى شود ...

این عبارات مضمون چندین آیه‌ی قرآن کریم است که می‌خواهند بگویند:

خداوند غنیّ است و به عبادات ما نیازی ندارد. پروردگار نه از اعمال نیک انسان منفعتی می‌برند و نه از اعمال بد او متضرر می‌شود.

برچسب ها هر چه کویت دورتر, هر چه هست از قامت, هر چه تبر زدی مرا, هر چه بادا باد, هر چه کویت دورتر دلتنگ, هر چه خوبان همه دارند, هر چه لایق خلایق, چه کنیم پریود شویم, چه کنیم تا پریود شویم, چه کنیم قدمان بلند شود, چه کنیم لاغر شویم, چه کنیم تا لاغر شویم, چه کنیم تا چاق شویم, چه کنیم کیک پف کند, چه کنیم درد زایمان بگیریم, چه کنیم مغز گرم شود, چه کنیم برای دندان درد,

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 83
  • بازدید کننده دیروز : 84
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 641
  • بازدید ماه : 1518
  • بازدید سال : 6636
  • بازدید کلی : 95579
  • کدهای اختصاصی