پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۳۰ ب.ظ
از موسى بن سیّار نقل شده: من در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم وارد کوچههاى طوس شدیم. سر و صدائى شنیدم و از پى آن صدا رفتم. دیدم جنازه اى است.
حضرت رضا علیه السلام پاى از رکاب خارج نموده پیاده شد و بطرف جنازه آمد جنازه را بلند کرد. حضرت چنان به آن جنازه چسبیده بود مثل بره اى که به مادرش بچسبد. سپس خطاب به من فرمود:
«یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ مَنْ شَیَّعَ جَنَازَةَ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لَا ذَنْبَ عَلَ یْهِ» [ هر کس تشییع از جنازه یکى از دوستان ما بنماید چنان گناهانش میریزد مثل اینکه تازه از مادر متولد شده و گناهى برایش نمیماند].
همان طور رفت تا آن جنازه را کنار قبر گذاشتند امام علیه السلام جلو رفت ودست روى سینهاش گذاشت سپس فرمود:
«یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ أَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ فَلَا خَوْفَ عَلَیْکَ بَعْدَ هَذِهِ السَّاعَةِ» [ ای فلان پسر فلان، تو را به بهشت بشارت میدهم؛ دیگر پس از این ساعت ترسى بر تو نیست].
عرض کردم فدایت شوم مگر این مرد را میشناسى؟! به خدا قسم باین سرزمین تا امروز پا نگذاشته اى. حضرت فرمود:
«یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ شِیعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَمَا کَانَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لِصَاحِبِه» [ ای موسى بن سیّار! مگر نمیدانى اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه مىشود؟! هر کوتاهى که داشته باشند از خدا درخواست میکنیم از آن چشمپوشى نماید و هر کار نیک که داشته باشند از پروردگار تقاضا میکنیم پاداش آنها را بدهد]. [1]
[1] ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 4، ص 341؛ 4جلد، علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق.