بنده خداوند، فقیر است و هم در اصل وجودش و هم در مایحتاجش نیاز به پروردگار متعال دارد؛ چه آن نیازها به ظاهر کوچک باشند یا بزرگ. از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
«وَ لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ» [1][هیچ حاجت کوچکى را به خاطر کوچکیش رها نکنید و از اینکه براى آن به درگاه خداوند دعا کنید دریغ نکنید؛ زیرا آن کس که (برآورده کردن) حاجات کوچک به دست اوست همان کسی است که (برآوردن) حاجات بزرگ در اختیار اوست].
از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نیز روایت شده که فرمودند:
«سَلُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَدَا لَکُمْ مِنْ حَوَائِجِکُمْ حَتَّى شِسْعَ النَّعْلِ فَإِنَّهُ إِنْ لَمْ یُیَسِّرْهُ لَمْ یَتَیَسَّر» [2][نیازمندیهاى خود حتى بند کفش را از خدا بخواهید که اگر خداوند آنها را برآورده نکند، هرگز برآورده نخواهد شد].
همچنین آن حضرت فرمودند:
«لِیَسْأَلْ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ حَاجَتَهُ کُلَّهَا حَتَّى یَسْأَلَهُ شِسْعَ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَع» [3][حاجات خود حتى محکم شدن بند کفش را از خدا بخواهید].
در این روایتها دلیل دعا کردن برای حوائج کوچ و ناچیز دو چیز معرفی شده است:
الف: اینکه خداوندی که حاجتهای بزرگ را برآورده میکند، همان خدایی است که حوائج کوچک را هم برآورده میکند. پس وقتی مقتضی (عامل برآورده شدن حاجت که خداوند است) موجود است و هیچ مانعی در برآورده کردن حاجات بندگان برای خداوند نیست و درخواست و دعای بندگان هم باعث اشتغال و سردرگمیخدا نمیشود، چرا بنده باید حوائج کوچکش را همانند حوائج بزرگ از خداوند نخواهد؟!
ب: هر کاری در این عالم رخ دهد به اذن خداوند است و اگر خدا نخواهد حتی امر کوچکی نیز رخ نخواهد داد. بنابراین همین حوائج به ظاهر کوچک که در نگاه ظاهری تأمین شدنش آسان است، اگر به اذن خدا نباشد برآورده نخواهند شد. پس بنده، در نیازهای به ظاهر کوچک نیز محتاج عنایت پروردگار متعال است.